دلتنگی سیاه من
در زندگی زخم هایی است که روح آدم را مثل خوره می خورد
و آرام تو را در انزوا فرو می برد و آنگاه منتظر نابودی نسل بشر
میشوی و در آسمان سه قطره خون را میبینی که به سوی زمین می چکد .
و تو نابودی نسل بشر را می بینی که همچون عشق من در حال نابودیست .
پس شیاطین در مسیر فرشته ها میرقصند و میخندند و فرشته ها همچون گریانند ! ! !
مرگ در دوقدمی توست ! ! ! نه نه . مرگ در دستان توست !!!
و جسمت همچنان در حال پوسیدن و کلاغ ها در آسمان بالای سرت
به پرواز در آمده اند و به تو نزدیک تر میشوند . تا روحت جسم بی جانت
را ترک کند و آنها چشمانت را از کاسه بیرون بکشند !!!
ولی یک چیز را بدان ! ! !
که اهدافت بسیار مهم تر از جسم پوسیده ی توست ! ! !
و روحت بسیار بزرگتر از اهدافت ! ! !